معنی (طب) قبض کردن، یبوست دادن، خشکی اوردن, معنی (طب) قبض کردن، یبوست دادن، خشکی اوردن, معنی (zf) rfq lcbj، dfmsت bاbj، oald اmcbj, معنی اصطلاح (طب) قبض کردن، یبوست دادن، خشکی اوردن, معادل (طب) قبض کردن، یبوست دادن، خشکی اوردن, (طب) قبض کردن، یبوست دادن، خشکی اوردن چی میشه؟, (طب) قبض کردن، یبوست دادن، خشکی اوردن یعنی چی؟, (طب) قبض کردن، یبوست دادن، خشکی اوردن synonym, (طب) قبض کردن، یبوست دادن، خشکی اوردن definition,